- گستاخ گردیدن (دُ دی دَ)
بیشرم گردیدن. بی حیا شدن. دلیر گردیدن. جسور شدن:
بدان تا تو گستاخ گردی بدوی
فروماند اندرجهان گفتگوی.
فردوسی.
رجوع به گستاخ شدن و گستاخ گشتن شود
بدان تا تو گستاخ گردی بدوی
فروماند اندرجهان گفتگوی.
فردوسی.
رجوع به گستاخ شدن و گستاخ گشتن شود
